علی نیکزاد از فرزندش شکایت میکند
خبر مربوط به برخورد یک مامور نیروی انتظامی با فرزند نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در خط ویژه، حادثه ای عجیب و غیر قابل توجیه را به وجود آورد. ادامه خبر را در مجله خبری نیوز ایران دنبال کنید. علی...
خبر مربوط به برخورد یک مامور نیروی انتظامی با فرزند نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در خط ویژه، حادثه ای عجیب و غیر قابل توجیه را به وجود آورد. ادامه خبر را در مجله خبری نیوز ایران دنبال کنید.
علی نیکزاد از فرزندش شکایت میکند
خبر مربوط به برخورد یک مامور نیروی انتظامی با فرزند نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در خط ویژه، حادثه ای عجیب و غیر قابل توجیه را به وجود آورد. ما شما را دعوت می کنیم تا این داستان را از دیدگاهی متفاوت بررسی کنید.
مهدی محمدی کلاسر آقای نیکزاد، نماینده محترم و نایب رئیس مجلس! شاید چهره ام را به خاطر نیاورید، اما احتمالاً آن روز و قرارمان در خیابان عالی قاپو را به یاد دارید. روز هایی که شما مدیرکل مسکن اردبیل بودید و من، خبرنگار جوانی که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به زادگاهم برگشته بودم، برای مصاحبه درباره انتقادات مدیرکل وقت ایرانگردی و جهانگردی استان، به سراغ شما آمدم تا در مورد بیتوجهی های ادارهکل شما به طرح بازسازی عالیقاپوی اردبیل صحبت کنم.
شکایت راهور از فرزند علی نیکزاد
هرگز فراموش نمی کنم: نحوه حضور و برخورد شما با تمامی مدیرانی که تا آن زمان و حتی پس از آن ملاقات کرده بودم، کاملاً متفاوت بود. به یاد دارم که فرمودید: “من اینجا نیستم تا به حرف های کسی پاسخ دهم… من در حال مصاحبه با شما هستم… لطفاً خبرتان را بر این اساس بنویسید.” و پس از آن، بارها در محافل مختلف بیان کردم: “این مدیر شایستگی رسیدن به جایگاه های بالاتر را دارد.”
شما نیز به آن جایگاه ها دست یافتید؛ از وزارت گرفته تا وکالت و حتی کاندیداتوری ریاست جمهوری. بسیاری از اطرافیان شما نیز پیشرفت کردند و به موفقیت های خوبی دست یافتند. اما امروز زمان و موقعیت ها در نهایت انسان ها را دگرگون می کنند و ما متوجه نیستیم که چقدر با ۲۰ سال پیش خود متفاوت شده ایم. امروز، پسرتان به نظر می رسد که تمام آن زحمات و تلاش ها را نادیده می گیرد.
او پیش از هر چیز و حتی قبل از قانون و جامعه، به پدر خود خیانت می کند و به این موضوع توجهی ندارد. آیا واقعاً فرزند یک مسئول یا فرد ثروتمند بودن، ویژگی یا مصونیت خاصی ایجاد می کند که برخی افراد همیشه در امان باشند؟
تصادف فرزند علی نیکزاد
هنوز نتیجه نهایی بررسی های قانونی مشخص نشده و باید منتظر جزئیات بیشتری باشیم. اما امروز همه می گویند که دوباره یکی از سرهنگ های کشور زیر چرخ های غرور یک آقازاده له شده است. گفته می شود که خطوط قرمز قانون برای برخی افراد، تنها مرز های یک بازی به حساب می آید.
امروز دوباره متوجه شدیم که “عدالت” در این سرزمین، واژه ای فرسوده است که تنها در کتاب های درسی کودکان فقیر باقی مانده است. آقای نیکزاد محترم! پلیس بینوا — آن سرهنگ ضابط قانون و نگهبان عدالت — با یونیفرم آسیب دیده اش اکنون تنها مانده است؛ در برابر آقازاده ای که به نظر می رسد قانون را مزاحم شخصی خود می داند! اما به هر دلیلی، اخبار و روایت ها بعداً تغییر کردند.
سوال مردم درمورد تصادف فرزند نماینده
مردم می پرسند: این چه بازی ای است که هر صبح پدران در مجلس از «برابری» صحبت می کنند و هر شب پسران در خیابان ها با خودرو های دود زده شان بر پیشانی شهر امتیاز ویژه ای را به نمایش می گذارند؟ و آن مأمور تنها… که جرأت کرد بگوید “این خط، خط تو نیست”، امروز باید بترسد که آیا حقش را مطالبه کند یا نه. آیا باید با دندان های فشرده، فرمان سکوت را بپذیرد؟ راستی، به پسرتان بگویید: آن سرهنگ پلیس می داند او پسر کیست. ما هم این را می دانیم.
اما به نظر می رسد خود پسرتان نمی داند فرزند چه کسی است و چه بار مسئولیتی بر دوش دارد. ما از او نمی خواهیم که مسئولیتش را بپذیرد، بلکه می خواهیم که وظیفه شهروندی اش را بشناسد. اساساً او باید بداند که در نهایت فرزند یک مسئول است — نماینده ای که هرچه باشد، رئیس ملت نیست. این ملت به او رأی داده اند تا خدمت کند.
پلیس راهور از پسر علی نیکزاد شکایت کرد
این یک اتفاق ناگوار است. تکرار رفتار های مشابه دیگر آقازاده ها برای شما به معنای پایان راه خواهد بود. لطفاً برای آقازاده تان حریم ویژه ای ایجاد نکنید. با این حال، هنوز راهی وجود دارد… راهی که میتواند این داستان را به سمت دیگری هدایت کند. بسیاری در انتظار احقاق حق از سوی پلیس هستند و منتظر شکایت او نیز هستند. اما اگر به هر دلیلی شکایت نکرد، آن ها منتظر اقدام دادستان خواهند بود. اما من پیشنهاد بهتری دارم که با سوگند شما برای حفظ قانون همخوانی دارد.
نماینده ای که آقازاده خاطی را به محاکمه می کشاند و از طرف مردمش از او داد خواهی می کند، راهی نوین برای خود و مسیر دشوار عدالت در این کشور می گشاید. شاید این نیز بخشی از وظیفه شما باشد. شما سوگند خورده اید که حافظ قانون باشید. باور کنید در چنین فضایی، هیچکس — حتی فرزند خطا کارتان، خودتان یا وجدان جامعه — آسیب نخواهد دید و در عوض، نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت.
اما اگر غیر از این باشد و خدای ناکرده راه عدالت مسدود شود و شما همانند دیگران برای آقازاده ها گریز گاهی از قانون فراهم کنید، باید پایان کارتان را تبریک بگویید… پایان کار که چه بگویم. در این دیار، آن هایی که کار نمی کنند یا کار های نادرست انجام می دهند، هر روز به سمت های بالاتری دست می یابند. اما شما نباید چنین کنید. فرزندتان پیش از همه به شما و موکل شما خیانت کرده است.
⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬
اقدامات تاثیرگذار برای متوقف کردن جنایات در غزهبمب بزرگ عربستان رونالدو به الهلال می رودترامپ جهان را به حراج گذاشت